اثرات سکته مغزی
اثرات سکته مغزی ممکن است از نسبتاً اندک تا به شدت ناتوان کننده متغیر باشند. این امر به نوع سکته مغزی، ناحیه آسیب دیده مغزی و شدت آسیب مغزی بستگی دارد. با بازتوانی بسیاری از این مشکلات بهبود می‌یابند. در برخی از افراد میزان بهبودی بیشتر است، چرا که سلول‌های مغزی اتصالات جدیدی را ما بین خود برای بازیابی عملکردهای از دست رفته ایجاد می‌کنند. 
سکته مغزی ممکن است باعث هریک از موارد زیر در یک فرد شود:
•  فلج، ضعف، عدم کنترل حرکتی. یکی از شایع‌ترین ناتوانایی‌های حاصل از سکته مغزی، فلج یا ضعف می‌باشد. معمولا این موارد در یک سمت بدن، یعنی در سمت مخالف ناحیه آسیب دیده مغز روی می‌دهد. ممکن است این موارد به صورت، بازو، پا و یا کل یک سمت بدن آسیب واردکند. ممکن است فعالیت‌های روزمره مانند لباس پوشیدن، راه رفتن یا برداشتن وسایل دشوار شوند. برخی از افراد در بلعیدن غذا دچار مشکل می‌شوند. ممکن است صدمه به قسمت پایینی مغز موجب بروز مشکلاتی در هماهنگی شود، که به شکل بدن، طرز راه رفتن و تعادل بدن تاثیر می‌گذارند.
•  کاهش آگاهی. ممکن است از دست دادن حس یا توانایی حرکت باعث شوند که فرد نسبت به مسایل سمت آسیب دیده بدنش غافل شود، یا حتی وجود آن سمت را فراموش نماید. ممکن است این افراد فقط یک سمت بدن خود را بپوشانند یا فقط از یک طرف بدن روی مبلمان بنشینند.
•  آشفتگی حسی شامل درد. فرد دچار سکته مغزی ممکن است توانایی لمس کردن، احساس درد، دما یا موقعیت را از دست بدهد. همچنین ممکن است آسیب حسی باعث بروز مشکلاتی در تشخیص اشیای عادی و حتی قسمت‌هایی از بدن شود. برخی از افراد درد، بی‌حسی یا قلقلک را در اندام‌های آسیب دیده خود گزارش می‌کنند. ممکن است در اثر عدم تحرک، یک اندام فلج شده خشک شود و باعث ایجاد ناراحتی گردد. همچنین ممکن است آسیب به دستگاه عصبی باعث بروز درد مزمن در اندام‌های آسیب دیده یا سایر قسمت‌های بدن شود. سیستم عصبی نیز ممکن است باعث دردهای مزمن هم در اندام‌های تحت تاثیر و هم در سایر نقاط بدن گردد.
•  اختلال تکلم. حدوداً از هر چهار بیمار مبتلا به سکته مغزی، یک نفر در صحبت کردن و تکلم، فهم کلام، خواندن یا نوشتن دچار مشکل می‌شود. اگر چه معمولا سکته مغزی بر روی شنوایی تاثیر مستقیمی نمی‌گذارد، ولی آسیب به مرکز تکلم در مغز ممکن است به توانایی فرد در فهم یا پاسخ دادن به کلمات گفتاری یا نوشتاری صدمه بزند، به این شرایط آفازی‌ گفته می‌شود. فرد مبتلا به "آفازی بیانی" نمی‌تواند افکار و احساسات خود را از طریق کلام منتقل نماید. فرد مبتلا به "آفازی درکی" ‌در فهم و پردازش کلام مشکل دارد و اغلب بی‌ربط و متناقض صحبت می‌کند. اگر عضلات مورد استفاده در سخن گفتن آسیب ببینند، فرد مبتلا ممکن است گفتاری آهسته، غیر شمرده و نامفهوم داشته باشد که به این حالت "دیس‌آرتری" گفته می‌شود. 
•  حافظه و یادگیری. در برخی افراد ممکن است طول مدت توجه کردن و تمرکزکوتاه شود، حافظه کوتاه-مدت ضعیف گردد و یا یادگیری مطالب جدید با مشکل مواجه شود. ممکن است توانایی این افراد در حفظ پیوستگی و تسلسل میان افکار و اعمال از بین برود، لذا این بیماران در زمان اندیشیدن و فکرکردن، سازماندهی کارها، انجام متوالی برخی امور و یا اطاعت از دستورات بسیار معذب می شوند. 
•  احساسات و هیجان‌ها. آسیب فیزیکی به مراکز احساسی و هیجانی در مغز ممکن است منجر به نوسانات خلق یا واکنش‌های احساسی و هیجانی غیرمنطقی موسوم به"ناپایداری هیجانی" و "تغییرات شخصیتی" گردد. فرد بیمار ممکن است کنترل خنده و گریه خود را از دست بدهد. پس از سکته مغزی و به عنوان یک پاسخ واکنشی به ناتوانی، افسردگی در این افراد، بیماری شایعی است .
تهیه و تنظیم : دکتر اکبر نیک پژوه – متخصص طب پیشگیری و پزشکی اجتماعی